میکروب حسود و بدجنس
داستانهای کودکان و نوجوانان / حسد - داستان / داستانهای تخیلی / میکربها
سالها قبل، نانفروشی کوچک و مشهور به نام «امیلی اس» در شهر بود. مردم شهر برای خرید نان از مغازه امیلی اس ساعتها در صف منتظر میماندند. امیلی اس، نانوا و همکارش «بیکم» در کارها به یکدیگر کمک میکردند، همه چیز به خوبی پیش میرفت؛ تا اینکه در یک شب تاریک، میکروب حسود و بدجنس پا در مغازه آنها گذاشت و... .