مزرعهای برای دوستداشتن
کتابچهی حاضر، نوشتهها یا "حرفهایی است از سر تنهایی" که نگارنده خطاب به همسر خویش نگاشته است. او که همسر خود را در جریان جنگ تحمیلی از دست داده، در انتظار فرزند، به سر میبرد و میگوید: "انتظار تولد گلسنگ، کمتر از انتظار یاران صبحگاهی نیست. آیا کودکمان، یک بهار امن و بیدلهره را تجربه خواهد کرد؟ تابستان بهار آینده، گلسنگ به دنیا خواهد آمد. نمیدانم هنگام تولد، چند ساله خواهد بود؟ نمیدانم به چه کسی عشق خواهد ورزید؟ در کدام نگاه خواهد ماند و راز دلش را به کدامین جویبار خواهد گفت؟ اما میخواهم بدانم آیا مزرعهای برای آرامش و دوست داشتن خواهد داشت؟....".