خانهای که در آن مرده بودم
داستانهای ژاپنی - قرن 20م.
«سایاکا» با نشانههایی که پس از مرگ پدرش به دست میآورد تصمیم میگیرد به دنبال سؤالهایی برود که از کودکی در زندگی پرابهامش با آنها روبهرو بوده است. در این راه از دوست دوران نوجوانیاش میخواهد تا همراهیاش کند. این دو با پشتکار و کنجکاوی فراوان و با همفکری یکدیگر معمای بزرگ و تلخ زندگی سایاکا را حل میکنند.