بنی و عروسکش
داستانهای تخیلی / خوکها - داستان / داستانهای کودکان و نوجوانان
«بنی» همهاش خانه را بهم میریزد. مادر بنی مدام همه جا را مرتب میکند. او میخواهد چوبها و سیبزمینیهای بنی را جمع کند، اما بنی نمیگذارد. مادر میخواهد بنی را در وان بشوید، اما بنی باز هم نمیگذارد. کمی بعد مادر میخواهد «پگی کوچولو»، عروسک بنی را داخل ماشین لباسشویی بیندازد، اما باز هم بنی نمیگذارد. بنی که دیگر صبرش تمام شده، پگی کوچولو را برمیدارد و از خانه بیرون میرود، اما... .