هزار قطعه کوچک
برای ثروت پدر نقشهها کشیده بود. آخه تنها فرزند خانواده بود. پدرش چند روز بود که ناخوش بود و روی تخت بیمارستان افتاده بود. پزشکان از او قطع امید کرده بودند. میگفتند یک ماه بیشتر زنده نمیمونه. دو هفته بعد پدر بر مزار پسرش که تصادف کرده بود میگریست. مجموعۀ حاضر حاوی سرودهها و حکایاتی به شیوه کلاسیک و نو به نظم و نثر است که قطعۀ یاد شده با عنوان «نقشه» یکی از آنهاست. عناوین برخی از قطعات کتاب بدین قرار است: دل شکستن هنر نمیباشد؛ زمانی که؛ عاشقانهترین؛ آدم ها مثل کتاب هستند؛ راز زندگی؛ ساده؛ آسمان آبی؛ پاسخ؛ چه دنیایی؟؛ و رهسپار.