بی سرزمین تر از باد
این داستان که به شیوهی اولشخص بازگو شده، روایت دختری است مسیحی و متمول با نام "آرلین" که ضمن جلساتی که برای تدریس خصوصی او درنظر گرفته شده با معلمی با نام "سرداری" آشنا میشود. سرداری طی جلسات مختلف از مسائل سیاسی، اخلاقی و دینی سخن به میان میآورد و یک بار تصویری از حضرت علی (ع) را به آرلین هدیه میدهد. آرلین پس از چندی به سرداری احساس دلبستگی میکند و این در حالی است که خانوادهی وی تصمیم گرفتهاند تا همگی برای مدت کوتاهی به آلمان نزد یکی ازدوستان پدر بروند. آرلین پس از عزیمت به آلمان و رفتن به منزل دوست پدر، با پسر او که "کروس" نام دارد آشنا میشود. اصرار خانواده مبنی بر ازدواج با کروس و عدم میل آرلین به این وصلت، باعث میشود تا او نامهای به سرداری بنویسد و...