غوری قورباغه بامزه
داستانهای حیوانات / داستانهای تربیتی
در این داستان تربیتی حکایت قورباغۀ کوچکی به نام «غوری قورباغه» بازگو میشود که باخانوادهاش کنار برکهای در میان جنگل زندگی میکرد. روزی مادرش به او گفت: امروز، روز تولدت است و من خاله قورباغه و عمه غورغوری را دعوت کردهام. برو در برکه خود را بشوی تا برای جشن تولدت آماده شوی. اما وقتی غوری قورباغه به برکه رفت، یک ماهی خیلی زیبا، ظاهر او را مورد تمسخر قرار داد. غوری قورباغه دلش شکست، اما کمی بعد مامان قورباغه و عمه و خاله قورباغه، ماهی بدجنس را متوجۀ اشتباهش کردند و غوری قورباغه دانست که ظاهر اهمیتی ندارد و هر موجودی ارزش خودش را دارد.