خرس دانا چرا به این روز افتاده بود؟
خرس نادان، زمانی که دنبال شکار رفته بود، گول قوچ و شتر را خورده بود و سگ و چوپان سر او را شکسته، تن او را خونی و پهلویش را سوراخ کرده بودند. قصة خرس نادان را همهجای دنیا، پدر و مادربزرگها برای نوههایشان تعریف میکردند و از آن فیلم میساختند. خرس دانا از کارهای خرس نادان عصبانی بود و دنبال راهی میگشت تا آبروی خرسها را برگرداند، به همین دلیل شب و روز فکرهای زیادی میکرد. سرانجام همه خرس دانا را هم با ظاهری شبیه خرس نادان میدیدند، اما دلایل او متفاوت از خرس نادان بود. این کتاب همراه با تصاویر برای دو گروه سنی «ب» و «ج» به نگارش درآمده است.