کرگدن خشمگین و موشهای ناقلا (غلبه بر خشم)
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تربیتی
«ستاره» و «سیاوش» به همراه مادر و مادربزرگ به بازار رفته بودند. ناگهان سیاوش با اصرار از مادرش خواست که برایش یک پازل هزارتکه بخرد. مادر و مادربزرگ به او گفتند که این پازل مناسب او نیست، اما سیاوش راضی نشد و با اصرار مادرش را مجبور کرد آن را برایش خریداری کند. شب، ستاره و سیاوش هنگام درست کردن پازل با هم دعوا کردند. در این میان مادربزرگ برای آنها داستانی بازگو کرد و بدینترتیب سیاوش متوجه شد که این پازل برای او مناسب نیست و معذرتخواهی کرد. مادر نیز پازل را نگهداشت تا وقتی سیاوش و ستاره بزرگتر شدند با آن بازی کنند. این داستان تربیتی که از مجموعة کتابهای سیمرغ در زمینة کودک و مهارتهای زندگی به چاپ رسیده است، به موضوع غلبه بر خشم و کمک به دیگران اختصاص دارد.