گره باز
داستانهای فارسی - قرن 14 / محمدبنحسن(عج)، امام دوازدهم، 255 ق. - داستان
داستان «گرهباز»، داستان گمشدههاست. داستان برادری است چهل و چندساله که گم شده، پدری که چهل سال پیش گم شده و خواهرانی که در روزمرگی زندگی خود را گم کردهاند. اما گمشدن برادر، همه را جمع میکند. خواهران تصمیم گرفتهاند خودشان را از این گمگشتگی نجات دهند و برادرشان را هم پیدا کنند. داستان از مشهد شروع میشود و به نیشابور میرسد اما همه ماجرا در نیشابور جمع نمیشود. آنها در زمان و مکان جابهجا میشوند. به خوزستان سال 1359، میروند تا گره زندگیشان را باز کنند. اما واقعا گره بسته است؟ داستانی که «لیلا عباسعلیزاده» نوشته، داستانی است خانوادگی که در زمان به عقب میرود و از عشق، جنگ و دفاع و خانواده میگوید. از حفظ کردن کانون خانواده، از حس و حال با هم بودن، از تلاش برای حفظ کردن پیوندها. «گرهباز»، یک عاشقانه خانوادگی است که تلاشهای مردم این وطن در کوران جنگ را به خوبی نشان داده است.