کاش همه چی عشقی بود
کتاب حاضر، حاوی داستانی اجتماعی از «سعید حیدری» است. غالب ماجراهای این داستان که در استان کرمانشاه و با محوریت شخصیت «مریم» رخ میدهد، ترسیم کنندة بخشی از فراز و نشیبهای زندگی است. تردیدهایی که مریم را سردرگم میکند و او را در تصمیمگیری مردد میسازد. مریم که تنها رازدار زندگیاش دوستش زهراست، از نوعی بیماری خونی رنج میبرد که روند درمانی آن در بیمارستان موجب میشود تا او از دریچهای دیگر به زندگی نگاه کند و بتواند با غلبه بر تردیدهایش تصمیمی درست بگیرد. پزشک مریم که مردی مهربان و متخصص است او را در رسیدن به این تغییر یاری میرساند و مریم را با حقیقت عشق آشنا میکند.