ماجرای بیستون
داستانهای تاریخی / داستانهای فکاهی مصور
حدود دوهزار سال پیش، در میان کوهسارهای بلند اورامان، در سرزمین کهن ماد، مردمانی سختکوش میزیستند که افزون بر کشاورزی و رمهداری صنعتگر و هنرمند نیز بودند. وزیر فرناسپ به دستور داریوش، به روستای پلنگان میآید و چند تن از مردمان هنرمند این روستا را برای کندن کتیبهای در گلستانه میبرد و بدینترتیب مردمان این روستا، چون دیگر مردمان سرزمین ایران در بالندگی فرهنگی و اقتصادی کشور پهناورشان سهیم میشوند و با وجود مشکلات فراوان کتیبه را به سه زبان مینویسند تا سندی برای نسلهای آینده و هزارههای نیامده باشد؛ سندی که تلخی جنگهای گذشته را به شیرینی همدلی و همکاری آینده تبدیل میکند.