تونیو کروگر
«تونیو کروگر» فرزند کنسول «کروگر» است. پدر او تاجر گندم در «لوبک» و عضو شورای شهر است. مادرش، «کنسوئلو» با اصل و نسب جنوبی، عشق به موسیقی و شعر را به پسرش منتقل میکند. او از زمان شناخت خود متوجة تضاد خود با دیگران میشود. او عجیب و غریب است و با همه در کشمکش و تعارض. تونیو شعر میگوید، عاشق موسیقی است و دنیا را با طبع هنرمندانه میبیند. در 16سالگی عاشق «اینگه برگ هلم» میشود و در دنیای خود سوگند وفاداری مبنی بر دوست داشتن اینگه را برای همیشه یاد میکند؛ اما بعد از مدت کوتاهی به طور نه چندان محسوسی این عشق از بین میرود. تونیو بعد از مرگ پدر و ازدواج مجدد مادر، زادگاه خودیش را به مقصد مونیخ ترک میکند و حوادث دیگری برایش اتفاق میافتد. در این کتاب مسئلة جدایی بین هنر و زندگی به شکل داستان مطرح شده است.