بازی سرنوشت
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
داستان «بازی سرنوشت» با ماجرای نسل اول خاندان «جیمی مک گریگور» آغاز میگردد و در انتها سرنوشت نوادگان او را بیان میکند. جیمی مک گریگور، فردی است که با سرمایهای ناچیز و تنها به امید بهبود اوضاع خانوادهاش راهی سرزمین الماسهای درخشان، افریقای جنوبی میشود. فصل اول کتاب تحت عنوان «جیمی» به سختیها و مرارتهای او در این راه اختصاص دارد. سفر او از لندن تا افریقای جنوبی یکسال به طول میانجامد و او را با چالشهای فراوانی روبهرو میکند. بخش قابل توجهی از کتاب به تلاشهای نوهی جیمی، «کیت» اختصاص دارد. او عاشق امپراتوری پدربزرگ خود است و همه تلاش خود را برای پیشرف شرکت به کار میگیرد. او زنی خودخواه و جاهطلب است که با مهارت بسیار همه را بازی میدهد و کار خود را پیش میبرد. «سیدنی شلدون» از اینرو نام کتاب خود را «بازی سرنوشت» نهاده است. بخشهای پایانی کتاب به زندگی فرزندان و نوههای کیت و سرگذشت او پرداخته است. نوادگان کیت، رغبت چندانی برای پیشرفت و حفظ این امپراتوری ندارند.