شهر بیرحم
داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
داستان «شهر بیترحم»، فاجعه زندگی انسانهایی را حکایت میکند که بیهیچ اختیار و اراده در میدان مبارزهای که معلوم نیست چرا و چگونه برایشان حاصل شده است با شمشیرهای آخته در کنار یکدیگر قرار میگیرند. در این داستان با دختری آشنا میشوید که در اوج غلیان ظریفترین احساس و عاطفه خویش که به صورت طبیعی خود ارضا نشده است به صورت ناگهانی شعله میکشد و میسوزد. به وکیلی برمیخورید که با تندذهنی خویش ریشههای جنایت را تا صافیترین سرچشمههای عشق و عاطفه دنبال میکند و ... انسانهایی که تا هنگام وقوع فاجعهای دیگر بیاحساس و بیترحم باقی میمانند.