دشت
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب حاوی داستانهای کوتاه فارسی بههمپیوسته در ژانر اجتماعی است. «راوی میگوید صبح که بیدار شدم، همه چیز بستهبندی شده بود. مادر برخی چیزها، مثل ساک لباسهای «محمد» و «حمید» را میان حویلی گذاشته بود. ساک لباس مادر «کلان» را گرفته و از حویلی خارج شدم. پیش خانهی «کاکاامین» هم بستههای بزرگ و کوچک رختخواب و لباس و ظرف بود. از کنار زمینی گذشتم که کاکاامین برای ساختن مدرسه مشخص کرده بود و بیخبر از این هیاهوها همچنان منتظر ساخته شدن بود، با سنگچینهای مصمم و امیدواری که کنار هم مانده بودند. کنار مزار نشستم. گلهایی که دیروز سر خاک گذاشته بودم، پژمرده بودند. گذاشتم همانطور پژمرده روی مزار باشند...».