قربانی محبت
این کتاب حکایت دشواریها و سختیهای زندگی دختری به نام«سپیده» است. دختری که با وجود علاقه وافر به تحصیل و کسب دانش با موانعی روبه رو است اما در این میان حمایتهای معلمش خانم«فلاحتی» و دوستش«ژاله» که از نظر مالی در سطح خوبی بود باعث شد او وارد دانشگاه شود و در رشته مورد علاقهاش روانشناسی به تحصیل بپردازد. در این بین خانوادهاش که مانع درس خواندن او میشدند به واسطه یکسری تفکرات غلط دچار مشکلاتی میشوند. سپیده در نهایت در دانشگاه و در پایان تحصیل با یکی از همکلاسهایش که در دوران تحصیل هم رقیب همدیگر بودند ازدواج کرد و با کمک او یک مرکز مشاوره به نام «امید» تأسیس کردند.