آریا
داستانهای فارسی - قرن 14
«آتنا» تحت محبتهای پدر و برادرش «سیاوش» بزرگ میشود. او در دانشگاه با همکلاسی خود «آریا» آشنا میشود. آریا بعد از یک سال تلاش، سرانجام موافقت آتنا را برای ازدواج جلب میکند، امّا این تصمیم مورد مخالفت شدید مادر آتنا قرار میگیرد. در جریان خواستگاری آتنا متوجه میشود که به فرزند خواندگی پذیرفته شده و پدر و مادر اصلیاش در تصادفی جان باختهاند. این موضوع هیچ تأثیری بر تصمیم و علاقة آریا نمیگذارد و آنها بهرغم مخالفتهای مادر با هم ازدواج میکنند. سیاوش نیز در این فاصله ازدواج میکند و بچهدار میشود. بعد از مدتی مادر آتنا با شرمندگی از رفتار خود عذرخواهی میکند و آتنا نیز فرزندی به نام «آرین» به دنیا میآورد و خوشبختی آنها تکمیل میشود.