جوجهی خجالتی
خجالت / داستانهای حیوانات / خجالت در کودکان - داستان
یک روز مامان مرغه دید که سه تا از تخممرغهایش ترک خورده و جوجهها در حال بیرون آمدن هستند. دو جوجه اول از تخم بیرون آمدند و شروع به جیکجیک کردند، اما جوجة سوم خجالتی بود و به همین خاطر جیکجیک نمیکرد. دو جوجة اول با کمک مادرشان غذا خوردن را یاد گرفتند و زیر بالهایش خوابیدند؛ اما جوجه سوم نمیتوانست این کارها را بکند. ساعتی گذشت و دو جوجة اول از خانم مرغه خواستند تا آنها را به گردش ببرد. جوجه سوم که هم گرسنه بود و هم خوابش میآمد، با دیدن کارهای آنها تصمیم گرفت که از این به بعد به موقع حرف بزند و خواستهاش را بیان کند و بعد با آنها همراه شد. این داستان آموزنده برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» تهیه شده است.