بنین
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
علی به همراه سهراب با یک دوربین فیلمبرداری، فیلم مستند میساختند. سهراب طراح و نویسنده و علی فیلمبردار بود. روز عاشورا سهراب به علی زنگ زد و از او خواست که برای گرفتن فیلم به یک امامزاده بروند. بالاخره با اصرار سهراب به راه افتادند. او پیشنهاد داد که به منطقة ارمنیها بروند و از کارهای آنها در روز عاشورا فیلم بسازند. در منطقة ارمنیها ناگهان باز شد و دختر لالی به نام بنین برای آنها شربت آورد. او به همراه مادربزرگ علیل خود زندگی میکرد. علی و سهراب وارد خانه شدند و فهمیدند پدر و مادر بنین در تصادفی کشته شدهاند و بنین لال شده است. بنین با نذر حضرت عباس (س) بعد از چند نوزاد مرده به دنیا آمده بود. پیرزن نذر کرده بود که در روز عاشور برای باز شدن زبان بنین شربت پخش کند. در این کتاب داستانهای دیگری به عنوانهای پدر، آتشفشان خاموش و فالهای سفید به نگارش درآمده است.