رستم و سهراب

رستم و سهراب

داستان‌های فارسی - قرن 14 / داستان‌های حماسی / فردوسی، ابوالقاسم، 329؟ - 416ق. شاهنامه - اقتباس‌ها

"سهراب" که به امید یافتن پدر، با لشکری راهی ایران‌زمین شده است، هرچه بیش‌تر او را می‌جوید، کم‌تر می‌یابد. گویا هرگز هیچ "رستمی" وجود نداشته و کسی نشانی از وی ندارد. از آن سوی، چون کاووس خبر لشکرکشی سپاه توران را می‌شنود، سپاهی به سرکردگی رستم برای مقابله گسیل می‌کند. رستم اما خسته از جنگ و خونریزی، در آرزوی دیدار فرزندش می‌سوزد و آه از دل می‌کشد، غافل از آن که جگرگوشه‌اش در مقابل اوست و او نمی‌شناسدش. گویا قضا و قدر، دست به دست یک‌دیگر داده‌اند تا این پدر و پسر در برابر هم قرار گرفته و یکی به دست دیگری کشته شود. چون زمان نبرد فرا می‌رسد، جنگی سخت بین آن دو درمی‌گیرد تا این که پدر غالب شده و بلافاصله پهلوی سهراب را با خنجر می‌درد. در همین هنگام از صحبت‌های سهراب متوجه اشتباه بزرگ خویش شده و فرزند را در آغوش می‌گیرد. فغان از سپاه ایران برمی‌خیزد و همه برای نجات زاده‌ی رستم به تکاپو می‌افتند. "گودرز پهلوان" رو سوی دربار کیکاووس می‌کند تا نوشدارو بیاورد. اما دریغا که شاه از دادن دارو امتناع کرده و فرزند رستم در آغوشش می‌میرد.

قیمت چاپ: 30,000 تومان
بازنویسی:

آتوسا صالحی

ناشر:

افق

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

398.22

سال چاپ:

1400

نوبت چاپ:

11

تعداد صفحات:

64

قطع کتاب:

وزیری

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643694371

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

بازنویسی