کتاب سیاه
داستانهای ترکی - ترکیه - قرن 20م.
کتاب حاضر، رمانی است که نویسندة آن را در سال 2006 برندة جایزه نوبل کرد. نویسنده با دقت بسیار به وصف جزئیات طبیعت، انسانها و فضای داستان میپردازد. او گفتوگوهایی بهجا و طبیعی را از زبان شخصیتها میگوید و داستان را بهراحتی در گفتوگوها حرکت میدهد و با پرشهای مداوم به گذشته و حال، روایت را جذاب میکند. داستان از توصیف ایستگاه اتوبوس و آدمها و خیابانها شروع میشود، غالب و رویا، پسر و دختری هستند که از کودکی عاشق یکدیگر بودهاند، غالب روز اولی را به یاد میآورد که رویا را دیده است. وقتی رویا در یک سینی بزرگ مسی روی میز غذاخوری بود و سلمانی پیری موهایش را کوتاه میکرد اما اتفاقی میافتد که رویا او را ترک میکند و فقط از خود یک نامه برای او میگذارد.