بابک، شهریار ایران زمین
بابک خرمدین - 223ق. - داستان / بابک خرمدین، - 223ق.
در یکی از شبهای فصل سرد، در روستای کلیبر، مردم در خانه پیر گرد آمده بودند تا از زبان او، از سرگذشت خرمیان، داستانها بشنوند. میزبان که مردی 70 ساله و به پیر کلیبر مشهور بود و خود را از بازماندگان خانواده بابک می دانست، مدعی بود نیای بزرگ او، هرمزان، خالوزادهی بابک بوده و از دوران کودکی تا واپسین نبرد بابک، او را همراهی کرده است. او میگفت که پس از گرفتاری، بابک دیگر به روستای خود باز نگشته و این آبادی را برای زندگی برگزیده است تا ماندهی زندگی خود را در همسایگی ویرانههای بذ که برای او یاد آور خاطرات و از برگهای زرین تاریخ شرافت و میهن پرستی است، سپری سازد.