قصه عشق، هیمه، هما، حوری و همایون

قصه عشق، هیمه، هما، حوری و همایون

سلیمان، پیامبر - داستان / داستان‌های فارسی - قرن 14 / افسانه‌ها و قصه‌های ایرانی

روزی در ذیل عنوان حدیث «سلیمان با سیمرغ» در محضر سلیمان سخن از قضا و قدر می‌رفت که سیمرغ منکر آن می‌شود و می‌گوید من قادرم قضای الهی را بگردانم. سلیمان هم می‌گوید دختر و پسری از دو پادشاه در مشرق و مغرب زمین به وجود آمده‌اند و حکم قضاست که این دو با هم ازدواج کنند و تو سیمرغ اگر می‌توانی این قدر را برگردان. سیمرغ پرواز می‌کند تا بدان‌جا می‌رسد که همه از هیبت او می‌گریزند، دختر در گهواره قرار می‌گیرد، سیمرغ درآمده و او را برداشته و به هوا می‌برد؛ چراکه پای سیمرغ چون دست و پای آدمیان است. آن دختر را از هفت دریا می‌گذراند و بر فراز درختی می‌برد که بر سر کوه بسیار بلندی قرار دارد. سیمرغ روزها نزد سلیمان می‌آید و شب‌ها به پرورش او قیام می‌کند، اما پسر پادشاه مغرب چون به سن رشد می‌رسد در صدد برمی‌آید که سرچشمه نیل را بیابد، پس مشقت‌ها می‌کشد تا به زیر همین درخت می‌رسد که از زیر آن نیل جاری بوده و با دختر آشنا می‌شود و... . نویسنده در این کتاب با الهام از داستان «سلیمان و سیمرغ» به روایت عشق «هیمه»، «هما»، «حوری» و «همایون» شخصیت‌های اصلی داستان می‌پردازد.

قیمت چاپ: 45,000 تومان
ویراستار:

معصومه شجاعی

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1398

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

192

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786002852915

محل نشر:

کرمان - کرمان

نوع کتاب:

تالیف