خرگوش باهوش و روباه مکار
داستانهای حیوانات
در یک جنگل سرسبز، به مناسبت فرا رسیدن بهار، اهالی جنگل میخواستند، جشنی بگیرند. خانم خرگوشه به فرزندان توصیه کرد که در خانه بمانند و در را به روی کسی باز نکنند تا او برود و برای جشن کلم و هویج جمع کند. بچهها مشغول درست کردن وسایل جشن شدند. بعد از رفتن مادر، خروش باهوش ناگهان متوجه شد که خواهرش در خانه نیست. او به جنگل رفت و صدای خواهرش را که کمک میخواست، شنید. خواهر او گرفتار روباه شده بود. او با چوب بر سر روباه زد و هر دو لای بوتههای خار پنهان شدند. این کتاب برای کودکان گروه سنی «الف» و «ب» به نگارش درآمده است.