استفاده و سوء استفاده از تاریخ
فلسفه / تاریخ
در کتاب حاضر بیان میشود که به پیرامون خود که مینگریم، نخستین چیزی که جلبتوجه میکند اندیشة جهانی است آکنده از تاریخِ مثله مثله یا تحریفشده و مالامال از اساطیر تاریخی که، با همة دوری از واقعیتهای گذشته، در وضعیت کنونی ما بیتأثیر نیست. باید پذیرفت که نقش اجتماعی تاریخ در خدمت به بشر همسانِ حافظه است که فرد بدون آن در برابر مخاطرات هستی خویش چندان تابِ مقاومت ندارد؛ و در این میان وظیفة مورخ که بهحق بازتابدهندة امور واقع است، در مواردی نتایجی را تلقین میکند که مخاطرات زیادی در پی دارد. چنین مورخی تفسیرش از وقایع مبتنی بر نتایج شخصی است و تاریخ را در هیئت اسطوره جعل میکند. ویژگی عجیب اسطوره این است که پندار خود را جانشین اندیشة راستین میکند. اما چرا و چگونه مورخی سودای جعل تاریخ به سرش میزند؟ مورخی که غلام حلقهبهگوش واقعیتها نیست و تفسیرش از امور واقع متقن و علمی است، چه میکند؟ چرا کنش و واکنش مورخ و امور واقع، یا به تعبیری، تقابل حال و گذشته بیپایان است؟ این کتاب با تأمل دربارة چنین پرسشهایی بینش تاریخی ما را گسترش داده و ژرفا میبخشد.