بچه موشهای بازیگوش: چیدن سیب
داستانهای حیوانات
«میمی» و «مامی»، بچهموشها، در حیاط، بازی میکردند. آقای موش پدر با یک سبد در یک شلنگ آب وارد شد و به بچهها گفت که باغچه را آب بدهند و خود برای چیدن سیب رفت. بچه موشها مشغول آب دادن به گلها شدند، اما توجه آنها به نردبان کوتاهی جلب شد که موش پدر از آن بالا میرفت. مارمی شلنگ به دست، به سمت موش پدر برگشت، موش پدر خیس آب شد و از نردبان پائین افتاد، بچه موشها به سمت پدر دویدند و شلنگ رها شده به سمت درخت، فشار آب زیاد باعث شد سیبها از درخت به پائین و بر سر موش پدر بریزد. این صحنه باعث شد که موش پدر برای چیدن سیب، فکری بکند بدون این که به نردبان احتیاج داشته باشد. این کتاب برای گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.