عاقبت آهوی گرفتار و موش ترسو - دوستی مار و کشاورز
روزی آهویی چالاک و زیبا در دام صیادی گرفتار شد و از موشی که در آن حوالی بود درخواست کرد با دندانهایش طنابها را ببرد و او را نجات دهد. موش که ترسو بود فکر کرد که اگر صیاد جای دندانهایش را تشخیص دهد لانة او را آتش خواهد زد، به همین دلیل آهو را ترک کرد. موش در حال دور شدن از آهو بود که ناگهان عقابی او را شکار کرد. صیاد دست و پای آهو را بست و با خود برد. در راه به جنگلبان مهربانی برخورد، جنگلبان با دیدن آهو دلش به حال او سوخت و با کیسههای پول او را خرید و سپس آزاد کرد. این کتاب مصور شامل دو داستان با عناوین عاقبت آهوی گرفتار و موش ترسو، دوستی کشاورز و مار به انضمام نکتة اخلاقی در آخر هر داستان، برگرفته از کتاب مرزباننامه برای کودکان گروه سنی «ب» به نگارش درآمده است.