داستان مادری که دختر پسرش شد
داستانهای فارسی - قرن 14
ماجرای این داستان فارسی در سه کشور فرانسه، آلمان و اکراین میگذرد. قسمتهایی از داستان به نقد و نظر نظامهای اروپایی اختصاص دارد. حوادث رمان حول محور عشق، مرگ و زندگی که در مرکزیت آن زن قرار دارد، میچرخد. شخصیت اول، فردی است بهنام «مارس» که با فرهنگ و ادبیات مشرق زمین بهویژه ایران کاملا آشنایی دارد. در بخشی از این رمان میخوانید: «ناگهان اسبها در شب شیهه کشیدند. میخکوب سرجایم ایستادم، گوشهایم در باد، شیهه به یک شیهه معمولی شباهت نداشت؛ صدایی بود نرم و دلنشین، بهطرز عجیبی زنانه...».