پسر هلو، قلعه لولو
داستانهای تخیلی - ادبیات کودکان و نوجوانان
سالها پیش در یکی از دهکدههای ژاپن پیرمرد و پیرزنی زندگی میکردند که فرزندی نداشتند و بزرگترین غمشان همین بود. روزی پیرزن هلوی بزرگی در رودخانه دید و با خود به خانه آورد. آنها میخواستند هلو را ببرند که ناگهان هلو از وسط دو نیمه شد و پسربچۀ زیبایی از آن بیرون پرید. پیرزن و پیرمرد خوشحال شدند و پسرک را به فرزندی پذیرفتند و نامش را «پسر هلو» گذاشتند. وقتی پسر هلو پانزده ساله شد یک روز به پدر پیرش گفت که میخواهد به کشورش خدمت کند تا مایۀ افتخار پدر و مادرش باشد. به همین منظور به جزیرهای به نام «لولو» رفت و با غولهای بدجنس جنگید. زیرا این غلوها مردم را میکشتند و اموال آنها را میدزدیدند. بدینترتیب پسر هلو سبب خوشحالی پیرزن و پیرمرد شد. مردم دهکده هم هفت شب و هفت روز شادی و پایکوبی کردند. مجموعۀ حاضر شامل پنج مجلد در یک جلد تحت این عناوین است: پسر هلو قلعه لولو؛ پدری که دیگ شد؛ روباه پلید کلاغ سفید؛ روباه دم سوخته؛ و راز پری دریایی. در کتاب حکایاتی نام آشنا از گذشتههای دور یا نزدیک از سرزمینهایی چون ایران، ژاپن، دانمارک و... گرد آمده است.