نمایشنامه: در
در نمایش نامه "در "اثر "غسان کنفانی "ـ نویسنده فلسطینی ـ "شداد "قهرمان داستان است .بتهایی که مور اعتراض "عاد "در پرده اول نمایش قرار میگیرند، نمودی از استثمار و بهرهکشی هستند .بتها مانند استعمارگران در پی سلب اراده و عزت قبیله هستند و آن گاه حاضر به بخشش میشوند که به این هدف خود رسیده باشند" .عاد "حکمران قبیله، آگاهانه سعی میکند با این روند مقابله نماید . "شداد "فرزند عاد، صحنه نبرد را به صحنه رقابت با بتها تبدیل میکند .او قصد دارد با ساختن شهر یا بهشت "ارم "قدرت "هبا "بت بزرگ قبیله "عاد "را محدود کند .در بخشی از نمایشنامه، "شداد "با فرزندش "مرثد "که جانشین و وارث حکمرانی قبیله "عاد "است به بحث میپردازد" .شداد "از ارزشهای سنتی قبیله که به تمامی در قبضه کاهنان است، آشکارا انتقاد میکند، اما "مرثد " رو در روی پدر میایستد و در صحنه بعد، پس از مرگ پدر، استدلال خود را دگرگون میکند .در این جا "مرثد "با وجود آن که ظاهرا تسلیم شرایط کاهنان قبیله میشود، نیت خود را در برابر مادربزرگش که نمونه تفکر سنتی حاکم بر قبیله است فاش میسازد .او دیگر نمیخواهد تقدیر خود را به اراده بتها واگذارد .