بازگشت مسیح و شیطان مقدس
داستانهای فارسی - قرن 14
همه جا را مه فراگرفته بود. پسرک نوجوان به ستون تنومندی تکیه داده، کمی که باد هوا را جابهجا کرد چشمش به «اوبلیسک» 4هزار ساله وسط میدان «سنتپیتر» افتاد که گویی از همیشه بزرگتر به نظر میرسید. همچنین فوارههای گرانیتی در دو طرف میدان که آبی از آنها بیرون نمیآمد، سکوتی دلهرهآور بر فضا حاکم کرده بود. این شرایط برای پسرک قابل درک نبود. پسرک حافظهاش یاری نمیکند که چطور از زندان زیرزمینی واتیکان فرار کرده است و... .