مقصود تویی
جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - شهیدان / جنگ ایران و عراق، 1359 - 1367 - خاطرات
«شب عملیات گردان غواصی را به خط کردیم تا به نقطة رهایی ببریم، علی عابدینی فرماندة گردان در جمع نیروها نبود. اطراف را جستوجو کردیم. از بچهها پرسیدیم: عابدینی کجاست؟ گفتند: توی سنگر است. من خودم توی سنگر رفتم؛ دیدم علیآقا در حال نماز خواندن است. گفتم: علی عابدینی عجله کن، گردان رفت. چه کار میکنی؟ انگار اصلا نمیشنید. داد زدم و گفتم: عجله کن، نمازت را زود تمام کن، بچهها آمادهاند. اما اصلا اعتنایی نداشت. صبر کردم تا نمازش تمام شود و گفت: میخواهیم عملیات برویم و خط را بشکنیم. داشتم نماز میخواندم و از خدا کمک میگرفتم. من آخرین نماز خالصانة او را دیدم و در همان عملیات هم به معبودش پیوست و شهید شد». کتاب حاضر، شمارة سوم از مجموعة رسم خوبان است و به خاطرات رزمندگان اسلام در دوران جنگ اختصاص دارد. نگارنده در این اثر به معبود و مقصود نهایی که خداوند است، اشاره دارد.