گردنبندی از قطرههای باران
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 20م.
کتاب مصور حاضر، مشتمل بر 4 داستان با عنوانهای «گردنبندی از قطرههای باران»، «پرنده آتشین»، «حکایت نعلبکی نقره و سیب شفاف»، «گردنبند پرنسس فیورا» است. این داستانها با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شدهاند. در داستان «گردنبندی از قطرههای باران» میخوانیم: «روزی روزگاری مردی به نام «جونز» نام داشت که در کنار همسرش نزدیک دریا زندگی میکرد. وقتی به سمت صدا رفت، دید یکی از درختان تکان میخورد. بعد صدایی شنید که میگفت: کمکم کن. من در این درخت گیر افتادهام. آقای «جونز» شگفتزده به طرف درخت رفت. درخت شکافی داشت و مردی در آن بود».