رستم و سهراب

رستم و سهراب

داستان‌های کوتاه فارسی - قرن 14

نقال ساکت شد. دست سایبان چشم، گویی رستم، نگاهش بر چهره‌ها گشت و جایگاه را دور زد. منتشا را چون خنجر بالا گرفته بود. زان پس ایستاد و منتشا بر راست و چپ و بر سر قول خود رفت و گفت که خنجر آبگون از دست رستم بیفتاد و تهمینه، بزرگ بانویش بشناخت. سهراب را از زمین بر گرفت و در آغوش کشید. روی و موی او ببوسید. در پیش پای بانوی خود، تهمینه، پیشانی بر خاک سود و بگریست و بنالید که همه روزگارش به پیکار در آوردگاه گذشته، شاهان از تخت به زیر کشانده، زنان بر مرگ همسران و مادران در عزای فرزندان نشانده پدران را کشته و پسران را بی پدر نهاده.

قیمت چاپ: 40,000 تومان
نویسنده:

جمال میرصادقی

ویراستار:

محمد نجاری

ناشر:

آواهیا

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1400

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

128

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786229812747

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف