افسون یک نگاه
«فرهود» که به تازگی در رشتۀ پزشکی فارغالتحصیل شده است قصد دارد با دختری با نام «مینا» ازدواج کند که سال پنجم پزشکی است. مادر فرهود دفترچۀ خاطراتی دارد که تاکنون با وجود خواست فرهود، بنا به دلایلی آن را به او نداده است. ولی با اصرار فرهود روزی مادر دفترچه را به او میدهد. فرهود با خواندن دفترچه درمییابد که مادرش چه زندگی سختی را گذرانده است. علاوه بر آن مادر از شخصی در نوشتههای خود یاد کرده که تمام مخارج این سالها را به عهده داشته است، اما نامی از او نبرده است. فرهود در پی این ماجرا از مادر نام آن شخص را جویا میشود. اما مادر اظهار بیاطلاعی میکند و این موضوع به بزرگترین معمای زندگی فرهود بدل میشود. فرهود در تلاش است تا این معما را حل کند و در پی این جستوجوها حقایق تازهای برای فرهود آشکار میشود.