موشی و گربه نازنازی
در این داستان مصور و رنگی که به گونه شعر تدوین شده، یکی دیگر از ماجراهای "موشی "و گربه او "نازنازی "بازگو میشود .در این داستان، "موشی "در یک روز ابری با گربه خود "نازنازی "برای قدم زدن به صحرا میرود ;در این هنگام باران آغاز میشود و...بخشی از داستان بدین قرار است" :هوا کمی ابری شده/ میخواد که بارون بباره/ موشی که خیلی خوشحاله/ چتری داره، برمیداره/ یه گربه هم داره موشی/ خط خطی و نازنازیه/ گربه واقعی که نیست/ گربه اسباب بازیه/ ."...