عمو نوروز
در این دفتر که حاوی سرودهای است برای گروه سنی "ب" و "ج"، ننه چلگیس همواره از نیامدن عمونوروز نگران است. او خطاب به کولیها میگوید که نکته دیو، عمونوروز را خورده یا او را به دام انداخته یا این که جادوگرها او را به شهر جادو بردهاند. سرانجام نیز در حالی که ننه چلگیس به خواب رفته، عمونوروز از راه رسیده و سال تحویل میشود. در بخشی از این سروده آمده است: "عمونوروز میاد و یواشکی به هفتسیناش دس میکشه/ پردههای غصهشو یکییکی پس میگشه/ با خودش یه شاخه نرگس میاره/ میون موهای چلگیس میذاره/ بعد شم دس میبرده تو هفسین و یه سیب سرخ گاز میزنه/ روی ایوون میشینه واسهی خودش ساز میزنه/...".