ماجرای شگفتانگیز دکتر جکیل و آقای هاید
این داستان بلند که برای نوجوانان ترجمه شده درباره "دکتر هنری جکیل" پزشکی است که از آمیزههای خوبی و بدی در سرشت خویش (و سرشت هر کس دیگر) به خوبی آگاه است. او با خود میاندیشد که اگر بتواند خوبیهای وجودش را در لباس یک شخص و بدیها را در قالب شخص دیگری درآورد، به نفعش خواهد بود. پس به انجام این کار وسوسه میشود و دارویی کشف میکند که چنین کاری را میسر میسازد. شخص بدی که با مصرف دارو به او تبدیل میشود، آقای هاید نام دارد. آقای هاید به همه کارهای بد دست میزند کارهایی که دکتر جکیل حتی از اندیشیدن به آنها شرم دارد. به تدریج آقای هاید قوی و دکتر جکیل ضعییف میشوند، تا جایی که قتلی دهشتناک اتفاق میافتد. حالا دیگر جکیل، بدون استفاده از دارو و حتی بر خلاف میل و اردهاش به هاید تبدیل میشود و دیگر قادر نیست به شخصیت اصلی خویش بازگردد. داستان از زبان دوست جکیل، آترسون حقوقدان، در گفت و گو با دوست دیگری به نام لاینون، بازگو میشود.