هدیه بم
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، حکایت دختر دانشجویی به نام «ساحل» است که در کنار خانوادة با محبّت خود در بم زندگی میکند. روزی که او بعد از تعطیلات دانشگاه، به تهران میرود، در بم زلزلهای رخ داده و تمام خانوادة او زیر آوار کشته میشوند. در این میان خواهرش «سوگل» ناپدید میشود. بعد از این اتفاق، ساحل مدتی در بیمارستان روانی بستری میشود، اما در پی خوابی از فاطمه زهرا(س) شفا گرفته و گذشته خود را به یاد میآورد. روزی، در اتوبوس با خانمی آشنا شده و با وی صمیمی میشود و سالها بعد وقتی به عروسی دختر آن خانم دعوت میشود، تنها بازماندة خود یعنی سوگل، که اینک عروس شده را دیده و در کمال ناباوری با خواهر خود روبرو میشود.