مردههای هزار ساله
در کتاب حاضر ده داستان کوتاه طی این عناوین به طبع رسید است :((زخم))، ((یک پرستو یک قفس))، ((آیههای عصیان))، ((رعنا))، ((طپش ثانیهها))، ((وقتی غروب میشود))، ((میرممد))، ((و دوباره))، ((مردی با چشمهای بارانی)) و ((مردههای هزار ساله)) :این داستان روایت عاشقانه پسر جوانی است که به دختری معلول دل میبازد ;اما ثروت پدر و اطرافیان پسر و ترس از تمسخر آنان سبب میشود تا هیچ گاه از عشق خود سخنی نگوید .سرانجام او برای فرار از این عشق خانه و کاشانه خود را ترک کرده راهی دیار غربت میگردد و ...