ناجی
در این داستان رضا، با پسرخالهاش حسن وچند نفر دیگر رابطهای دوستانه برقرار میسازد ;در حالی که آنان به دلیل اعتیاد یا ناهنجاریهای خانوادگی به کارهای خلاف از جمله ولگردی و دزدی روی آوردهاند .این دوستی سبب میشود رضا تحصیل را رها کند، خانهاش را ترک گوید و کار در عکاسی را نیز از دست بدهد...