ماجراهای حسنی و دزدهای رستم‌آباد

ماجراهای حسنی و دزدهای رستم‌آباد

داستان‌های اجتماعی / داستان‌های آموزنده

در کنار جنگلی سرسبز و زیبا، روستایی به نام «رستم‌آباد» بود. اهالی روستا به کشاورزی و دامداری مشغول بودند. یک روز صبح مشهدی اکبر با ناراحتی از خانه بیرون آمد و گفت: «دو تا از گوسفندهایم نیستند». در همین حال یکی دیگر از اهالی روستا با داد و فریاد گفت: «گاو و گوساله‌هایم را بردند». در این میان حسنی که پسر زرنگی بود، طبق معمول گوسفندهای خود را به صحرا برد. وقتی کمی از روستا دور شد، متوجة صدایی شد. آرام به طرف صدا رفت. او ناگهان حیواناتی را که گم شده بودند، دید. کمی جلوتر هم دو نفر زیر سایة درختی استراحت می‌کردند. حسنی به سمت روستا رفت و اهالی روستا را خبر کرد و آنها دزدها را دستگیر کردند.

قیمت چاپ: 1,500 تومان
نویسنده:

محمدرضا صبوری

تصویرگر:

مریم قنبری

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1392

نوبت چاپ:

5

تعداد صفحات:

12

قطع کتاب:

خشتی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9786005790153

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف