اتوبوس
قطعههای ادبی فارسی - قرن 14
یادمه بچگیها، توی ایستگاه وقتی اتوبوس وای میساد، بدو بدو میدویدیم تا سوار بشیم و رو یکی از صندلیها که خالی بود، بنشینیم. اتوبوس حرکت میکرد به ایستگاه بعدی که میرسید تا میدیدیم که آدمهای بزرگ و سالخورده میان که سوار اتوبوس بشن، زود از سر جامون بلند میشدیم تا اونا بنشینند؛ آخه حق تقدم با آدمهای بزرگ و سال خورده است.