پنجشنبه فیروزهای
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: «اذن دخول که تمام میشود، کتاب را میبندم. به ضریح نگاه میکنم و گل و بوتههایی که استاد «فرشچیان» طراحی کرده است، و بعد به دستهایی که تلاش میکنند خودشان را جلوتر بکشند و میلهها را لمس کنند. دلم میخواهد جلو بروم اما خیلی شلوغ است. میدانم که از پس این جمعیت برنمیآیم».