سبد سفارش شما خالی است!

«راگازا» دختر جوان و حساسی است که برای ادامة تحصیل از «نرماندی» به پاریس اسباب‌کشی کرده است. او به عنوان مستأجر، به آپارتمان آقای «دووِت» می‌رود. همسایة او آقای «واندلو» اهل ایتالیا و نوازنده است. گفته‌ها و شنیده‌ها حکایت از آن دارد که «واندلو» هنرمندی راستین است و قربانی یک تراژدی شده و به خاطر عشقش همه چیز را از دست داده است. او پنجاه ساله است و در نواختن قطعات موتزارت و ویولونسل مهارت خاصی دارد. کم‌کم راگازا با آهنگ‌هایش و رفتار خاص او آشنا و با او مأنوس می‌شود. «راگازا» هنگام خداحافظی، احساس خود را نسبت به «واندلو» و آهنگ‌هاش در نوشته‌هایی برای وی به یادگار می‌گذارد.