بانو
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، رمانی فارسی است که با زبانی ساده و روان و بیان جزئیات لازم نگاشته شده است. داستان با پرداخت مناسب شخصیتها و توصیف عمیقترین احساسات و افکار آنها و همچنین با بیان دقیق جزئیات صحنهها، نگاشته شده و خواننده را با خود همراه میکند. در داستان میخوانیم: ««سیامک» درحالیکه مثل هر روز روی سنگفرش راهرو میانی باغشان سوار سهچرخه بود، ناگهان چشمش به بانویی افتاد که موهای بلند خاکستریاش در هوا باد میخورد و پیراهن سفید بلندش روی زمین کشیده میشد. به صورتش نگاه کرد، درست مثل عروسکها حرکت میکرد».