سایهاش دیگر زمین را سیاه نخواهد کرد
داستانهای فارسی - قرن 14
راوی داستان یک وکیل دعاوی به نام «نبی عالمی» است که از بیتصمیمی و سرگردانی رنج میبرد. وی در محلة «بیگال» پاریس در اتاق یک مسافرخانه چشم باز میکند و متوجه میشود که حافظهاش را از دست داده است. او تلاش میکند تا این خلاء را با ماجراهایی که خیال میکند در زندگیاش اتفاق افتاده پر کند. راوی اگرچه در فرانسه زندگی میکند ولی مدام خواننده را به خانة مادریاش در تهران به محلة هفتحوض و دفتر وکالتش میبرد. ماجرای عاطفیاش با «ثریا حاتمی» که با او ازدواج کرده برایش زنده شده و رنجش میدهد. او به دلیل مشکلاتی که با همسرش داشته نمیتواند دنیای مشترک عاطفی با هیچ زنی حتی با هیچ انسانی داشته باشد.