خیاط حقهباز
افسانههای عامه / داستانهای آموزنده / شعر فارسی
«گرگین» خیاطی بود که از پارچههایی که مردم نزد او میآوردند، تکههایی را برای خودش برمیداشت. یک روز «اردوان» با «نوذر» شرط بست که اگر پارچة گرانقیمتی را نزد گرگین ببرد، گرگین نمیتواند تکهای از آن را بردارد. بعد او به دکان گرگین رفت. اما از آنجا که گرگین خیاط حقهبازی بود، با گفتن قصههای مختلف از مثنوی، سر اردوان را گرم کرد و تکههایی از پارچهاش را برداشت. اردوان که شرط را به نوذر باخته بود، مجبور شد اسب گرانقیمت خود را به او بدهد و با سرافکندگی از دکان خیاطی دور شود. این داستان آموزنده از مجموعه قصههای مثنوی، برای کودکان دو گروه سنی «ب» و «ج» تهیه شده است.