سبد سفارش شما خالی است!

در این کتاب ضمن ارائه زندگینامه شهید «سیدمحمد مرتضوی»، متن وصیت‌نامه ایشان بررسی و شرح داده شده است. سید محمد مرتضوی، فرزند «سیدرضا» در سال 1350 در شهرستان دامغان دیده به جهان گشود. وقتی صدام متجاوز به دستور استکبار جهانی به ایران حمله کرد او تنها 9 سال داشت و می‌دید که برادران و نزدیکانش چگونه عاشقانه به جبهه می‌شتافتند و در مدرسه هم هر روز ولوله حضور معلمان و دیگران در سنگر دفاع از حق بود. او از همان زمان لحظه‌شماری می‌کرد تا در صف مبارزان حق قرار گیرد. وقتی بزرگ‌تر شد در بسیج مدرسه ثبت‌نام کرد و آموزش‌های ابتدایی دفاعی را یاد گرفت. هر بار که بانگ حضور رزمندگان در جبهه در فضای جامعه می‌پیچید، سیدمحمد از اولین کسانی بود که با ترفندهای گوناگون مثل دستکاری شناسنامه، پوشیدن لباس گشاد و کفش پاشنه‌دار در بسیج حضور می‌یافت اما با جواب منفی روبه‌رو می‌شد و مأیوسانه به خانه بازمی‌گشت و در گوشه اتاق زانوی غم به بغل گرفته و تا ساعت‌ها با کسی سخن نمی‌گفت. بالأخره این انتظار به سرآمد و با اصرار زیاد و در حالی که تنها 15 سال بیشتر نداشت جواز حضور در جبهه را پیدا کرد و ابتدا باید در پادگان‌های آموزشی شهید «کلاهدوز شهمیرزاد» سمنان دوره‌هایی را طی می‌کرد. او با ذوق و شوقی که داشت این دوره‌ها را با موفقیت طی کرد. او با وجود اینکه سن کمی داشت ولی با اندیشه بزرگش کارهای بزرگ و ستودنی انجام می‌داد. سرانجام روح پرتلاطم این بزرگ‌مرد کوچک در منطقه عملیاتی فاو در سال 1365 بر اثر اصابت تیر دعوت حق را لبیک گفت و جام شیرین شهادت را نوشید.